یه روز خاطره انگیز
عزیزم من بابایی میخواستیم یه روز خاطره انگیز واست درست کنیم واسه همین تورو بردیم نمایشگاه اسباب بازی تهران و امیدوارم اون روز رو هیچوقت فراموش نکنی چون وارد یه دنیایی شدی که همه چیش مربوط به بچه ها میشد وخیلی لذت بردی.غرفه های بازی آموزشی نقاشی کاردستی و...خلاصه قطار سواری و نمایشهای عروسکی کلی کیف کردی اون روز. بعد اونهم 2بهمن تولد یاس بود که من وتو و نیاز(صمیمی ترین دوستت)به قول خودت باهم رفتیم تولد و کلی خوش گذروندین و آتیش سوزوندین.پرینازجون هم کلی زحمت کشیده بود و آخرشم میکی موس رودعوت کرده بود تابیاد با بچه ها بازی کنه و بهشون خوش بگذره. این روزها که بزرگترشدی خواسته ها و علایقتم تغییر کرد...
نویسنده :
مامان سوده
14:48